مي خواستيد بهشون بگيد كه دستشون به هم نخوره نامحرم هستند ...
بعد مي گفتيد قبل از اينكه دست روي قرآن بذارن و قسم جلاله بخورن آيا مطمئن بودن خانواده ها موافقت مي كنند و هيچ مسئله اي هم پيش نمياد ؟
مطمئن بودن كه احساسشون نسبت به هم يه حس گذراي جووني و نياز به جنس مخالفه ؟
يه حس كه عشق نيست فقط وابستگيه
يعني فرهنگاشونم با هم جوره ؟
يعني در خلوت ترين لحظاتشون كه فقط خودشون دو تا هستند و خدا، وقتي خيلي چيزارو مي بينند انقدر معرفت دارند كه بگن خدايا بنده هاي تو متفاوت و گوناگون اند و تو فراوان بنده هايي خلق كردي كه هيچ يك شكل هم نيستند و با هم تفاوت دارند / بعد نوع هيكل همديگه دلشونو نزنه ؟
انقدر با مرام هستند كه خودشونو به جايي برسونند كه هيچ لبخندي قشنگ تر از لبخند همسرشون نشه ؟
اگر اينجوريه كه بسم الله - شروع كنيد - اصلا چرا اون پسر معطل مي كنه - سريع بلند شه كت شلوارشو بپوشه بره خاستگاري ديگه - مگه قسم خوردنش معناش اين نيست كه اون دختر رو پسنديده ؟ و به همسري برگزيده ؟
پس يا علي ....
اگر هم غير از اينه اولين كسي كه متضرره همون دختره ... آخرش پسر مياد مي گه خانواده ام مخالفت كردن عزيزم - من كه تو رو دوستت دارم ديدي كه دست گذاشتيم با هم روي قرآن - دست من نيست اينا دارن مخالفت مي كنن ...
پس فردا هم مي ره به يكي ديگه مي گه فدات شم عزيزم قربونت برم بيا بغلم