سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















ماه شمالی

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم
شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کو چکترین تلنگری میشکند
دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کند فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام
دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم
کاش می شد پرواز کنم
پروازی بی انتهاتا رسیدن به ابدییت.......

 


نوشته شده در پنج شنبه 87/6/28ساعت 1:43 صبح توسط فهیمه نظرات ( ) |

اگر گفتند چرا آمدی بگو به کجا روم؟ این ره است وره دوم ره نیست ...این در است ودر دوم در نیست

اگر گفتندچرا آمدی بگو: شنیدم صدا میزنند سفره باز است منم آمدم ....

اگر گفتند: تا بحال کجا بودی؟ سفره ما قدیمیست ....نه امشب که همه شب باز است

اگر گفتند تا بحال کجا بودی بگو ره گم کرده بودم .......

اگر گفتند چه آوردی؟ توشه ره چه داری؟

بگو اولآ دل شکسته که از شما نقل است:

در کوی ما شکسته دلی میخرند وبس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگراست

ثانیآ جز نداری نبود مایه سرمایه من .....طمع بخششم از درگه سلطان منست

ثالثآ خدایا آفریدی رایگان،روزی دادی رایگان،بیامرز رایگان

تو خدایی نه بازرگان

تا سخن اینجا میرسه میگن بیرونش کنید ....

اگر گفتند بیرونش کنید بگو :

 نمیروم زدیار شما به کشور دیگر/برون کنیدم از این در درایم از در دیگر

اگر گفتند این جرآت را از که آموختی؟ بگو: از حلم شما

اگر گفتند گنهکاری.............

بگو: اولآ شنیدم شما غفارید......

ثانیآ من ملک نیستم و آدم زاده ام

ناکرده کنه در این جهان کیست بگو؟

آنکس که گنه نکرده و زیست بگو؟

من بد کنم و تو بد مکافات دهی؟

پس فرق میان من وتو چیست؟

....

واگرگفتند: این حرف هارا از کجا آموختی؟

بگو:

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود

این همه قول وغزل تعبیه در منقارش

.

.

.

.

و اما اصلش

اگر گفتند چه میخواهی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگو:

خدایا جز تو مارا هوای دگر نیست/ جز لقای تو هیچ در سر نیست

----------

ما تو رو میخوایم ... خلوت با تو ... گریه برای تو ... التماس تو ....حب دردانه تو یعنی حسین

محبت حجج تو یعنی اهل بیت ...و اول امیرالمومنین (ع)

یا من یعطی الکثیر بالقلیل..... قلیل نه هیچییییییییییییییییییییییییییییی

هیچچچچچچ ....

خدایا...

 

التماس دعا


نوشته شده در سه شنبه 87/5/29ساعت 12:0 صبح توسط فهیمه نظرات ( ) |

هوای دلم بارانی ست واسمان ذهنم کبود یاس های زرد از بی پناهی من اگاهند وقطره های باران از دل درد مندم خبر دارند بغض در گلویم به زنجیر کشیده شد ه ومن به روشنی می دانم که زندگی رنگ ارامش و ابی خود را از دست خواهد داد ولی باور نخواهم کرد که اینده پر است از اشک و اه و حسرت و انتظار و درد هجران صفحه ها ی دلم در حسرت یک نگاه خواهند ماند وطوفان هیچ نگاهی زندگی را برایم تازه نخواهد کرد جز نگاه گرم و مهربان تو اقا جان .دست هایم را می گشایم پنجره ذهنم را رو به کوچه ای باز می کنم که خاطراتم هم از انجا رفته اند ... می خواهم برای فردایم و برای به جا گذاشتن خاطره های خوب و قشنگ در فرداهایم دعا کنم اری می خواهم دعا یی برای رفع تمامی" بیماری ها "نداری ها "خاری ها"پلیدی ها" سیاهی ها"و برای موفقیت  همه وهمه ی انسان های این کره ی خاکی دعاکنم...


نوشته شده در دوشنبه 87/5/14ساعت 7:5 عصر توسط فهیمه نظرات ( ) |

بار خدایا توانمان بخش ! یارمان باش !

که زمان ، زمان عجیبی است ، دنیا رامی گویم ، به بندمان می کشد و به اسارتمان می گیرد . اگر مانند آن عمل نکنیم ، ازین دنیا ساقطمان می کند ، اگر مانند آن عمل کنیم باز هم همینطور .

ولی اینبار ازین دنیا که سهل است ، از آخرت هم بی بهره خواهیم ماند .

پس : پس چه خوب است با خدا بودن !

این وبلاگ شخصی را برای با تو بودن زده ام ، ای سایه ی همیشگی من !


نوشته شده در سه شنبه 87/4/11ساعت 1:13 صبح توسط فهیمه نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت