ماه شمالی
چهار ده قرن گذشته
بی صدا جیغ میزد
در پی سر پدرش
دختری!
نگران من نباش پدر
غصه کم می خورم...
نه !
نه پدر!!
بی ربط...
از من که می شنوی اینو ، باید به اخر نرسی درد بی رمون نکشی،سر زده از در نرسی
وقتی میفهمیم چی شدیم،حتی قراره چی بشیم یهو به اخر میرسیم،میریم که مرغابی بشیم
این عجیبه،خیلی عجیب،هیچکی توذوقم نزنه اینا همش مزخرفه ، ماس زده دوغم نزنه
شکستتو می پذیری ،این واسه من دردی شده واسه منی که گریه کرد،واسه خودش مردی شده ؟
دیر نشده رفیق من ، فقط سرو بالا بگیر حقتو از نامردیا ، زودتر بگیر ، یالا بگیر
فک کرده عصر جهلیه،سرو تهو هم میاره وقتی که روسری نداشت،دنیا مارو کم میاره؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |