ماه شمالی
هوای دلم بارانی ست واسمان ذهنم کبود یاس های زرد از بی پناهی من اگاهند وقطره های باران از دل درد مندم خبر دارند بغض در گلویم به زنجیر کشیده شد ه ومن به روشنی می دانم که زندگی رنگ ارامش و ابی خود را از دست خواهد داد ولی باور نخواهم کرد که اینده پر است از اشک و اه و حسرت و انتظار و درد هجران صفحه ها ی دلم در حسرت یک نگاه خواهند ماند وطوفان هیچ نگاهی زندگی را برایم تازه نخواهد کرد جز نگاه گرم و مهربان تو اقا جان .دست هایم را می گشایم پنجره ذهنم را رو به کوچه ای باز می کنم که خاطراتم هم از انجا رفته اند ... می خواهم برای فردایم و برای به جا گذاشتن خاطره های خوب و قشنگ در فرداهایم دعا کنم اری می خواهم دعا یی برای رفع تمامی" بیماری ها "نداری ها "خاری ها"پلیدی ها" سیاهی ها"و برای موفقیت همه وهمه ی انسان های این کره ی خاکی دعاکنم...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |