• وبلاگ : ماه شمالي
  • يادداشت : قسم مي خورم به اين كتاب مقدس!!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سادگيه اگه با كمال خونسردي براشون آرزوي خوشبختي كنيم

    هممون مي دونيم كه توي سن جووني همونطور كه مثلا خيلي از هورمونها فعال ميشن و فرد وارد دوره بلوغ ميشه،همونطور هم به جنس مخالف توجه و تمايل پيدا ميكنه. براي همينه كه روانشناسان به علاقه هاي توي اين سن ميگن: عشق هورموني!

    من فكر ميكنم اگه فرض كنيم اين علاقه از روي خواسته هاي جنسي نبوده و صرفا يك هيجان زدگي و سوء تفاهم اين دوستمون با خودش و طرف مقابلش در مورد علاقه اي كه ايجاد شده هم نبوده ، بازهم كافي نيست تازه اگه به ازدواج منتهي بشه. من خودم همسرم رو عاشقانه دوست دارم و كنار اون احساس ميكنم اگه دنيا به من پشت كنه من هيچ نگراني ندارم چون اون رو دارم ولي عشق اصلا كافي نيست ،

    اينها بااين كارها خودشان را گول ميزنند!‏ابتدا دست روي قرآن ميگذارن و بعد در دست هم! غافل از اينكه همان قرآن گفته هر دو كارشان حرام است!
    + خودم (در جواب به ممل بزرگوار) 

    سلام !

    كاملا مشخص بود كه حرفاي من كاملا توش صداقت بود اين رو من نمي گم ،مخاطبان وبلاگم نيز همين را تصديق مي كنند.

    چرند بودن متن هم يه نظريه ممنونم ازنظرتون .

    سلام.خوبي ممنونم كه به بلاگ من سرزدي. ممنونم از حرفايي كه برايمن نوشتي.

    راستي اميدوارم دوست و همسرش سر قسمشون بمونن.

    بهم سر بزن.بروزم

    + ممل 

    سلام

    خودمونيم خوب بلدي چرند بنويسي هــا

    نه ادامه بده

    كار هر كسي نيست اينجور ت.مي، نوشتن

    اگه اعتراض داري و فكر مي كني اينطور نيست

    واسم آف بزار

    باي

    ولي جدي ادامه بده حيفي واقعاً

    از پيامي كه گذاشتي ممنونم؟

    خداوندا قلم در دست گرفتم باز نوشم

    حکايت باز کردم از سرنوشتم

    شکافتم سايه ظلمت ستيزي

    براي گفتن از غمها نوشتم

    نوشتم که چرا دنيا چنين است

    نواي ني هميشه غمگين است

    بديدم دختري در حال مستي

    که از درد و دلش گفته به مهنت

    که دنيا چرا آتش نوازي مرا در دام عشق بيچاره سازي

    در ان سوي دگر مرد فقيري

    براي قرص نان در وقت پيري

    به دست و پاي نامردان گرفتار

    زند زجه بده بر من تو يک نان

    به خود گفتم خداوندا کجايي

    که حال مردمان را تو بيابي

    به افکار خودم گمگشته بودم

    که ديدم مادري قرآن به دستش

    دعا ميکرد شفا يابد طفلش

    قلم خسته به درد و دل نشته

    که اي دنيا چرا سازت شکسته

    که آهنگ تو بس که غم نوازي

    همي اين مردمان بيچاره سازي

    گرفتار و غم و اندوه بودم

    که ديدم سائلي آمد کنارم

    به من گفت اي قلم اشفته هستي

    کنون سير ميکني در حال مستي

    بدو هم در جواب دادم سلامش

    که اي سائل چرا اينجا نشستي

    نواي اين دل من بس که تلخ است

    برون کرده همي احوال مستي

    گرفتارم گرفتارم مدد کن

    به يکباره تو حاجت را طلب کن

    که شايد کردگار حرفت بسازد

    کند خندان همي آن دخترک را

    دهد يه قرص نان بر آن پيري تنها

    شفا هم باز دهد بيمار مادر

    که شايد اين قلم ارام گيرد

    به خوابي رفته و خوش خواب بيند

    سلام

    منم با صحبت بي احساس موافقم

    تا جدي نشده نبايد اون دختر خودشو وابسه يا اصطلاح عاشق كنه

    چون اولا خود دختر ضرر ميكنه بعدشم اين قسمي كه توي اين سن و بدون در نظر گرفتن شرايط باشه اشتباهه محض

    ممنون خبرم كردي

    موفق باشي دوست من

    موتور سنگين ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگين دوست عزيز سلام ...

    آپ خوبي بود ولي نمي دونم در اين مورد چي بگم ...

    موفق ترين باشي

    عليرضا


    مي خواستيد بهشون بگيد كه دستشون به هم نخوره نامحرم هستند ...
    بعد مي گفتيد قبل از اينكه دست روي قرآن بذارن و قسم جلاله بخورن آيا مطمئن بودن خانواده ها موافقت مي كنند و هيچ مسئله اي هم پيش نمياد ؟

    مطمئن بودن كه احساسشون نسبت به هم يه حس گذراي جووني و نياز به جنس مخالفه ؟

    يه حس كه عشق نيست فقط وابستگيه

    يعني فرهنگاشونم با هم جوره ؟

    يعني در خلوت ترين لحظاتشون كه فقط خودشون دو تا هستند و خدا، وقتي خيلي چيزارو مي بينند انقدر معرفت دارند كه بگن خدايا بنده هاي تو متفاوت و گوناگون اند و تو فراوان بنده هايي خلق كردي كه هيچ يك شكل هم نيستند و با هم تفاوت دارند / بعد نوع هيكل همديگه دلشونو نزنه ؟

    انقدر با مرام هستند كه خودشونو به جايي برسونند كه هيچ لبخندي قشنگ تر از لبخند همسرشون نشه ؟
    اگر اينجوريه كه بسم الله - شروع كنيد - اصلا چرا اون پسر معطل مي كنه - سريع بلند شه كت شلوارشو بپوشه بره خاستگاري ديگه - مگه قسم خوردنش معناش اين نيست كه اون دختر رو پسنديده ؟ و به همسري برگزيده ؟

    پس يا علي ....

    اگر هم غير از اينه اولين كسي كه متضرره همون دختره ... آخرش پسر مياد مي گه خانواده ام مخالفت كردن عزيزم - من كه تو رو دوستت دارم ديدي كه دست گذاشتيم با هم روي قرآن - دست من نيست اينا دارن مخالفت مي كنن ...

    پس فردا هم مي ره به يكي ديگه مي گه فدات شم عزيزم قربونت برم بيا بغلم

    سلام دوست من...

    مطلب خيلي زيبايي بود...اميدوارم اگه انتهاش خوشبختيه بهم برسن..

    وبلاگ زيبايي دارين....

    شادمان باشي...